چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

من و جناب حافظ

ده بهمن 93

تفال زدن من ب جناب حافظ داستانی طولانی داره. من از این آدمام ک بیست بار فاتحه میخونم بعد انقدر باز میکنم و میخونم تا اونی ک خودم دوس دارم بیاد اصلا تعارفم ندارم بعد بار اولم چیزی ک میخوام بیاد فایده نداره با جناب حافظ شرط میکنم تا سه نشه بازی نشه اگه راست میگی دوبار بعدیم ی چیز بیاد ب همین مضمون تا من خوشحال شم خیلیم سفت و سخت ب خدا و شاخه نبات قسمش میدم آخرشم ک راضی میشم حافظ رو بذارم کنار بیست تا شعر با پونصدتا تعبیر تو ذهنمه ک نمیدونم کدومش درسته این حافظم محض خدا دوتا معنی ی جور ب مانشون نمیده دلمون خوش باشه ک فالمون ب نفع اکثریت خوبه یا بده اگه من صدتا فالم بگیرم هرکدوم ی سازی میزنن همه با ما آره این جناب حافظم آره ک البته خودم فکر میکنم ریشه در وسواس ذهنیم داره این حرکت چون من قبلا ب همون ی بار اکتفا میکردم و خب خیلی وقتا خوب بود برام حالا ی مدته با خودم عهد کردم برای اینکه دیگه ب حافظ بی احترامی نشه کلا تفال نزنم و ب ذهنیات خودم اعتماد کنم..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد