چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

عید ی چیزیه ک باید تو دل خودت اتفاق بیوفته

هیچ حسی ب عوض شدن سال نداشتم و سال تحویل هم جایی بودم ک امکان شمارش ثانیه ها نبود و نفهمیدم کی وارد سال جدید شدیم .کلا آمادگی خاصی هم واسه تعویض سال نداشتم نه لباس نویی خریدم و نه از سر شوق هفت سینی رنگ کردم و اتفاقات جانبی مثل اینکه هیچ آدمی نبود که واسه خاطر شخص من بهم عید رو تبریک بگه باعث شد کلا حس و حالم بپره. لزوما حس بدی نداشتم ها ولی خب حس خوبی هم نبود ی چیزی مثل تمام روزهایی عادی سال که منتظر هیچ اتفاق خاصی نیستی مثلا ی روز عادی وسطای مرداد یا دی. این از حس و حال لحظات پایانی 94 و آغازین 95...

به جاش سال رو با معنویت خیلی خاصی شروع کردم که حالم رو واسه روزهای سال خوب کرده به امسال زیادی خوش بینم تو کانال بچه های ژوان خوندم ک ب امسال میگن سال نود و قلب ... دیدن این کلمه حالم رو خوب کرد الهی برای همه ی سری اتفاقای غیر منتظره بیوفته ک چشاشون قلبی بشه.

94هم سال خوبی بود شکر خدا.به برکت وجود خیلی چیزا اتفاقی خوب توش زیاد بود روزهای بی حسی و بدحسی هم داشت ولی اگه بخوام منصف باشم سال خوبی بود.

ولی از ته قلبم آرزو میکنم امسال بتونم اون شادی ها و هیجاناتی رو که تو فروردین 93 جا موندن امسال پس بگیرم نمیدونم چی شد که دیگه از ی جایی به بعد تونستم خیلی خوب غمگین باشم ولی نتونستم خیلی خوب شاد باشم .وسط همه شادی هام ی سکوت مسخره ای توی قلب و مغزم حاکمه که واقعا نمیدونم چطوری توصیفش کنم 


پ.ن: شب هشتم سال خواب دیدم دارم پولامو جمع میکنم بلیط بخرم برم مشهد فرداش یکی از نزدیکترین دوستام بهم پی ام داد که نون.میم دیشب خواب دیدم باهم رفتیم مشهد داریم واقعه میخونیم....سفرای این شکلی قبوله دیگه؟؟؟؟خدایاشکرت 

نظرات 1 + ارسال نظر
biiitaaa دوشنبه 9 فروردین 1395 ساعت 20:26 http://maloosak.69.mu

در شکفتن جشن نوروز براتون سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندم.خیلی خوشحال میشم عزیزم به منم سر بزنین
96518

برای شماهم همینطور :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد