چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

چرند و پرندهای گاه و بیگاه

نمی توان گفت باید نوشت

صنعت از چیزی که فکر میکنیم بی رحمتر و کارگر از چیزی که فکر میکنیم مظلوم تر است

شاید برای همه جالب باشد آدمی مثل من که الویت اول انتخاب رشته اش در کنکور فرصت شغلی بود و گشت و گشت و گشت تا رسید به این رشته چرا الان با وجود پیشنهادات کاری خوب بیکار است؟چرا وقتی همه دوستاش به جای یک جا دو یا حتی سه جا سرکار میرن من ترجیح میدم مقاله بخونم فقط؟چرا وقتی انقدر با توجه به ساعت کاری رشتمون حقوق خوبی هست من صرف نظر میکنم ازش؟؟ دلیلیش تنها و تنها بی رحمی صنعت و ی سری کارفرماهاست من توان دیدن تحلیل رفتن کارگرا رو ندارم که بشینم نگاه کنم و فقط خودم متوجه فاجعه باشم و نتونم هیچ کاری کنم و بعدشم دلم خوش باشه تا مهر مدرکم خشک نشد اومدم سر کار

تو دوره کارورزیم به خاطر ی سری مسائل تصمیم گرفتم به جای صنعت برم مرکز بهداشت یعنی قسمت نظارتی و بازرسی رشتمون .. خیلی کار خوب و آسونی بود صبح میرفتم مینشستم پشت میز چهارتا تست ادیومتری  و اسپیرومتری  میگرفتم و کلی هم میخندیدیم و ساعت یک هم برمیگشتم خوابگاه اون روزا هنوزم از انتخاب رشتم خیلی راضی بودم و هیچ چیزی از چهره زشت صنعت ندیده بودم .ی روز داشتم از ی جوون 23-4 ساله تست میگرفتم که حس کردم داره به عادت خیلی از هم جنساش مسخرمون میکنه و خوب نفس نمیکشه داشت عصبانیم میکرد و نتیجه تست بیشتر عصبیم کرد چون عملا انگار هیچ نفسی کشیده نشده بود دوبار دیگه تکرار کردم بار سوم حس کردم دیگه واقعا نمیتونه نفس بکشه و من بی شعور ی درصد احتمال نمی دادم بین اون همه آدمی که اسکولمون میکنن خب ممکنه ی بنده خدایی راست بگه رفتم سراغ مسئولمون ازش خواستم ی چک کنه ببینه مشکل چیه نتایج حتی خیلی پایینتر از نفس عادی رو نشون میداد با دیدن چشمای گرد شده مسئولمون فهمیدم انگار این دفعه صنعت اسکولمون کرده پسر ارجاع شد به ی متخصص و به دلیل نتایج عجیب غریب اسپیرومتریش تحت پیگیری مرکز بهداشت قرار گرفت خیلی برام دردناکه که بنویسم پسر به خاطر تنفس بیش از حد سیلیس و بیماری سیلیکوزیس  ناشی از کار کردن توی کارگاه شیشه سازی دایی عزیزش که غیرقانونی بود و بعد از این قضیه حتی با دادن آدرس هم به زور پیدا شد مرد...بله ی پسر هم سن و سال من که سن مسخره بازیش بود مثل من ,به خاطر بی فکری همه آدما از جمله من و همکارام مرد و تموم شد و رفت

امیدوار بودم این نمونه آخریش باشه قطع شدن دست کارگر و لی درخواست کارفرما از دوستم برای اینکه طرف رو مقصر اعلام کنه و در عوض 5 میلیون بگیره...صدای بالای 120 دسی بل تو یکی از سکوهای عسلوییه و نداشتن حق اعتراض به خاطر اینکه کافرما از بزرگان و دم کلفتان مملکته این صدا خیلی زود کری مطلق شغلی میاره که با هیچی قابل درمان نیست...تنفس کل جدول مندلیف تو یکی از کارخونه های تولید مواد شیمیایی و نداشتن هیچ وسیله حفاظتی و تنها وسیله حفاظتی ماسک هایی که تو داروخونه میدن و حتی جلوی ورود بخار آبم نمیگیره چه برسه به اون همه ماده عجیب غریب....13 ساعت کارکردن تو یکی از کارخونه های معروف تن ماهی جنوب کشور در حالی که کارگر حتی نمیدونه ساعت وزارت کار 8 ساعته و با همون حقوق وزرات کار و اعلام اضافه کاری بعد از این ساعت و خوشحالی کارگرها از دریافت حقوق بیشتر...همه اینها امیدم را نا امید کرد

خب من نمیتونم برم بشینم پشت میز و حقوقم رو بگیرم و چای و حتی نسکافه بخورم من توی صنعت قلپ قلپ بغض میخوردم من خیلی شب ها گریه میکردم که همه این کارگرا پدر ی سری دختر وپسرن که چراغ خونشونن ..من نمیتونم ماهی 6 دست مانتو بگیرم برم تو کارخونه قدم بزنم همه بهم بگن خانم مهندس  در حالی که ی قدم مثبت  برنداشتم ...من سختم بود حس میکردم پولم حرومه من اذیت می شدم تو صنعت من جلوی کارفرماها داد میزدم ولی صدای اونا بلندتر بود زورشونم بیشتر بود میگفتن هرچی شد پولشو بیمه میده شاید اونام حق داشتن صنعت دچار رکوده بودجه ندارن محصولات رو نمیخرن پولی برای هزینه نیست. صنعت خیلی وحشیه روحیه وحشی میخواد 

واسه همینه که نشستم مقاله میخونم ببینم خارجیا چه گلی به سرشون گرفتن واسه صنعتشون...دلم میخواد پر قدرت وارد صنعت شم بتونم ی سری طراحی ها رو خودم انجام بدم ک بتونم کارفرما رو هم مجاب کنم هزینه کمتری کنه نسبت به بیمه که دیگه دست و پا و چشم کارگر رو با پول بیمه مبادله نکنه دلم میخواد انقدر علم داشته باشم که دستم به ی جا بند شه بعد بتونم بلند تو صورت اون کارفرما پولدارا داد بزنم که کارخونتو تعطیل میکنم نه اینکه زیر لبی بگم من این مورد رو اطلاع میدم 

کارگرا خیلی مظلوم تر از چیزین که ما میبینیم و خیلی زحمت کش تر و خیلی حلال خورتر ...منم دلم میخواد زحمت کش و حلال خور باشم هم برای من دعا کنید هم برای وضع آشفته و نابه سامان صنعت درب و داغون کشورمون 

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیرا(کافه چی ) سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 09:28 http://ghahveshirin.blogfa.com

سلام
از صمیم قلب امیدوارم یه اتفاق خوب بیوفته برای صنعت و اقتصاد و دلهای پاک این قشرهای ضعیف

الهی آمییییین خدا از دهنت بشنوه

یاسی دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 09:45 http://yasitarin.blog.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد